باختر ( باکتران) : منطقه بزرگی از شرق ایران که از بلخ تا افغانستان کنونی را در بر می گرفت و از قدیم ساتراپ نشین ایرانیان بوده است.
* کورش پس از رسیدن به پادشاهی ایران و ایجاد نظم و امنیت در منطقه ی حکومت خود اقدام به تشکیل ارتش مخصوص برای حمله به سکــاها ( اقوام آریایی شمال ایران از ترکمنستان تارود دن اروپا) کرد. پادشاه آنها که فردی خوشنام بود به اسیری ایرانیان در آمد . همسر آمرژس ( پادشاه سکاها) سپاهی قریب به 5هزار نفر از زنان مردان تشکیل می دهد و به ارتش کورش حمله می کند که طی آن بسیاری را کشته و پارمیس را به اسارت برد ؛ بعد ها پارمیس را درعوض شوهر خود مبادله کرد.
کوروش با آمرژس رفتاری انسانی داشت و به متحدان دیرینه هم در آمدند که بعد ها به اتفاق همدیگر به لودیه حمله کردند.
* لودیه سرزمینی بود با پایتختی سارد که در حمله بابلی ها مصری ها به ایران شراکت داشت . کورش به این بهانه به آنها حمله کرد و کروزوس پادشاه آنها را اسیر کرد . گفته می شود که نحوه تصرف به این صورت بوده است که به دستور وزیر مورد اعتماد کورش ( اوی باراس ) عروسک هایی در هیبت سربازان ایرانی در آوردند و مردم سارد تسلیم شدند.
کورش با کروزوس رفتاری انسانی نمود. اما او بارها به نحو غیرمنتظره ای فرار کرده و به معبد آپولون پناه می برد. بعد اینکه لودیه به تصرف ایران در امد و سارد منقرض شدند کروزوس به فرمان کورش به اطراف اکباتان فرستاده شد و بنحو انسان دوستانه ای شهر بارنه به او سپرده شد .
** همانگونه که ملاحضه می شود کورش به قدری رفتار انسان دوستانه داشته است که حتی اسیران خود را در حکومتخود جای میداده است !**
قابل توجه است که کروزوس برادر شوهــر آژِیدهــاک ( به گفته هرودت فامیل ( پدربزرگ ) کوروش ) بوده است.
* کورش و آمی تیس ( خواهر و زن کورش ) تصمیم به آوردن آژِی دهاک به بارگاه خود می کنند ، به همین منظور پتیزاکاس را به آوردن او از هیرکانا ( گرگان امروزی ؟) مامور می کنند . اما پتی زاکاس به دستور اوی باراس وزیر شفیق کورش ، آژی دهاک را در بیابان رها می کند تا بمیرد . کورش از این موضوع مطلع گشته و پتی زاکاس را به صلیب می کشد و با احترام آژی دهاک را به خاک می سپارد .
* اوی باراس که از آمدن آژی دهاک به دربار هخامنشیان می ترسید این دستور را داده بود و وقتی همچنین وضعی را دید با نخوردن غذا به مدت 10 روز خود کشی کرد و مرد .
* پس از شکست سکاها به کورش و اتحاد پادشاه آن با کورش ، اقدام حمله به دربیکس ( قومی در شرق خزر ) کردند . در این جنگ ابتدا ء کورش شکست خورده و حتی زخمی شد ؛ چون این قوم علاوه بر استفاده از هندی ها در ارتش خود از فیلهای جنگی نیز استفاده کردند . بلافاصله پس از این شکست آمرژس با لشگری عظیم به کمک کورش آمد و دربیکس ها در هم شکسته شدند . آمورایوس و دو پسرش که پادشاهی انجا را در اختیار داشتند کشته شدند و کشورشان به تصرف هخامنشیان در آمد.
** کورش هنگام مرگ ( قسمت آخرین کتاب یازدهم کتزیاس و پایان سرگذشت کورش ) :
او پسرش کمبوجیه ( کبوجیه ) را به پادشاهی برگزید و دیگر پسرش که بردی ( بردیا / تانیوخارکس ) بود به فرماندهی باختریان ( افغان و بلخ ) و خورامنیان و پارت ها و کرمانیان منصوب کرد بدون اینکه مالیات پرداخت کند .
پسران آمی تیس از شوهر اولش را به ساتراپی دربیکس و برناکیان قرارداد و همه را با آمرژس متحد کرد و عهد وفاداری بین همه آنها برپا ساخت . بر اساس دین خود همه را به راه نیک وصیت کرد . آرزوی سعادت برای آنها که کردار نیک پیشه خود سازند و آنان که کرداری زشت دارند نفرین کرد .
سه روز پس از این وصیت به علت جراحت درگذشت ، او 30 سال سلطنت کرد . ( روحش شاد )
این مطلب بر اساس کتاب تاریخ کتزیاس به روایت فوتیوس نوشته شده است و هر کس به ان ایرادی دارد و جایی از آن را مبهم می پندارد در نظرات این پست بگوید تا رسیدگی شود ( با تشکر مرتضی زارع )
:: بازدید از این مطلب : 541
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1